محل تبلیغات شما

خاطرات جنابسرهنگ پاسدار حسین حصاری

 از سردارشهید علی اصغر اسدی

 

ایشان خاطراتشرا ازسردار شهید علی اصغر اسدی با جمله ای ازمقام معظم رهبری که فرمودند: زندهنگهداشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست شروع کردند.

بنده آشناییمبا سردارشهید اسدی از سال 56 و قبل از انقلاب شروع شد.

در فروردینماه 57 یک روز از مشهد داشتیم می آمدیم به نیشابور، در مینی بوس شهید اسدی هم حضورداشت. از صندلی اش بلند شد و آمد کنار من نشست.از من سؤالاتی پرسیدند کهاطلاعاتشان از من بیشتر شود.فرمودند که شما فرزند کی هستید؟ من خودم را معرفیکردم. وقتی که من گفتم برادر خانم (شهید) داوود حصاری هستم، با شناخت کاملی که ازشهید داوود داشتند خاطرجمع شدند که مورد اطمینان هستم. شهید پوتین سربازی پاشونبود،دیدم بند پوتین ها را باز کرد و از لای جوراب ها چند تا اعلامیه از حضرت امامخمینی(ره) و چند تا اعلامیه از آیت الله خوئی (ره) که اعلام حمایت و همراهی ازامام فرموده بودند در آوردند و به من دادند و گفتند که در مسجد حصار بزنید. بندههم اعلامیه ها آوردم یکی را در مسجد سر کاریز زدم و یکی را هم در مسجد قلعه زدم وچند تا را هم در بین بچه های روستا تقسیم کردیم. این روش ادامه داشت تا اینکهراهپیمائی های مشهد شروع شد. در اوج راهپیمائی های مشهد هنوز در نیشابور راهپیمائیانجام نشده بود که شهید علی اصغر همراه با (شهید) حسن اسدی که ایشان هم حدود یکماه مانده به پیروزی انقلاب در دهم دی ماه 57 در مشهد و در راهپیمائی در جلو منزلآیت الله شیرازی (ره) به فیض شهادت نائل آمد، تشریف آوردند به حصارزبرخان و گفتندکه ما می خواهیم یک حرکتی در بخش براه بیاندازیم. که اقدام کردند و خوشبختانهاولین حرکت پرشور انقلاب در بخش زبرخان انجام شد. این حرکت به این صورت بود کهحرکت می کردیم و به یکی دوتا از روستاها می رفتیم و شعار می دادیم و بیشترین هدفروستاهای دیزباد بالا و دیزباد پایین و قاسم آباد بود و یادم هست شهید علی اصغر همدر این سه روستا حضور فعال داشتند.این همراهی با شهید ادامه داشت تا اینکه بنده درسال 60 وارد سپاه شدم. شهید در آن زمان محاظ یکی از آقایان(انصاری) که نمایندهمجلس بود، بودند. مهرماه بود که احساس کردیم که شهید محافظت ایشان را رها کرده وبرگشته به نیشابور. از ایشان سؤال شد که چرا این کار را کردید، شهید علی اصغرفرمودند که ایشان (انصاری)به امام اعتماد و اعتقاد ندارند و وابستگی شدید به بنیصدر دارند و بنده هم نخواستم در کنار ایشان بمانم. گویا ایشان (انصاری) یک صحبتیداشته بودند که از لقب امام استفاده نکرده بودند و فقط گفته بودند آقای خمینی وشهید علی اصغر هم ناراحت شده بودند و به همین خاطر بود که ایشان را رها کنند. شهیدعلی اصغر بعد از آمدن به نیشابور بلافاصله اعزام شدند به جبهه های حق علیه باطل ودر حالی که فرماندهی گردان ویژه سپاه خراسان را بر عهده داشتند درتاریخ اول دی ماه60در گیلانغرب و بعد از عملیات مطلع الفجر در منطقه شیاکوه به درجه رفیع شهادتنائل آمد. و بعد از انتقال پیکر مطهر شهید به نیشابور تشییع جنازه با شکوهی انجامگرفت و در گار شهدای روستای چشمه خسرو به خاک سپرده شد. روحش شاد و یادش گرامی.


شهید محمد بدیع زاده

هفته نیروی انتظامی

سنگر سازان بی سنگر

شهید ,اصغر ,ایشان ,علی ,هم ,اسدی ,علی اصغر ,شهید علی ,بود که ,هم در ,و به

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

عشق در اتم حامیان محیط زیست گیلان من Karl's life idrucontter دلقک کوچولو منابع زبان انگلیسی آوای خاک تیم ترجمه نقد کره مدیریت خانواده ناحیه 2 کرمان